چند کلمه در شرح محتوای وب‌سایت...

موضوع انشا : هواپیما

من هواپيما را دوست دارم. هواپيما چيز خوبى است.

نمدانم چرا هروقت به پدرم ميگويم با هواپيما برويم مسافرت مى گويد گمشو، مگه پول علف خرس است كه اين عوضى ها بخورند. من نمى دانم چه رابطه اى بين علف خرس و پرواز وجود دارد. ولى فكر ميكنم منظور پدرم قيمت ارزان بليط باشد كه مي گويد مثله علف ارزش ندارد و انسان هاى بى فرهنگ سوارش مى شوند. اما من هواپيما را دوست دارم.

مادربزرگم ميگه 'آدميزاد هم چه كارا كه نميكنه. طياره مى سازه ميره تو ابرها. اگه خدا مى خواست كه ما پرواز كنيم به ما بال ميداد.‎'‎ . اما من اين هواپيما را دوست دارم. قبل از سوار شدن به آن با آدم بازى ميكنند. آدم را از داخل يك چارچوب كه از در خانه ى شان آورده اند رد ميكنند. اگر بوق زد تو باختى و بايد دوباره رد بشى و اينكار را اينقدر ميكنند تا بوق نزنه...

آنجا يك تلويزيون است كه بجاى اينكه درباره ى انتخابات صحبت كنند و به ما بگويند رأى بده و همچنين مارا با آدم هاى بد خارجى آشنا كنند، عكس كيف هاى باز نشان ميدهد.. و من خودم ديدم كه خيلى كيف هاى جالبى است، يك بار هم داخل يك كيف شرت بابام را ديدم، شايد اين تلويزيون ماهواره باشد ! داخل هواپيما اولش به ما طريقه ى ماسك گذارى را نشان ميدهند و ميگويند كنار شما دوتا در وجود داره كه وقتى عجله داريد از آنجا بيرون برويد.. من يكبار هر چى زور زدم و دستشويى ام آمد ولى اين در باز نشد..

خانم هاى داخل هواپيما را من قبلا ديده ام. وقتى سرما ميخورم همين خانم ها به من آمپول ميزنند و يا در هتل ها هم ديده ام، كه خيلى ناز و مهربان هستند و هميشه به مامانم ميگويند كه چه پسره نازى داريد.. كه همين خانم ها كه اسمشون آس هست (عموى من ميگفت اين خانم ها آس هستند‎(‎ به ما شكلات ميدهند كه خوشمزه هست.. پيرمردى را ديدم كه داخل پاكت ميوه اى كه آنجا بود استفراغ كرد و من ناراحت شدم كه چرا پاكت ميوه !

من پارسال هواپيمايى را ديدم كه به ديوار خورد و خورد شد كه خيلى بازى بامزه اى بود.. من ايران را دوست دارم چون هرچند وقت هواپيمايى به ديوار مى خورد تا ما از تلويزيون آهنگ 'مرو اى دوست، مرو.. ' از محمد اصفهانى را گوش بدهيم !!

منبع:دانشگاه طبری بابل

گزارش تخلف
بعدی